۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه

ایرانیان : درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی - بخش هشتم


 

  در بخش های پیشین، با موقعیت جغرافیایی "سرزمین نیاکان آریایی" و برخی نقاط  این سرزمین آشنا شدیم. در بخش هفتم به بعضی نشانه های فرهنگی ، هنری و موسیقی ایرانی در جمهوری تاجیکستان اشاره شد. در  بخش حاضر ، برخی دیگر از این نشانه ها  را در جمهوری تاجیکستان پیگیری می کنیم:
 
فارسی ‌سرایان تاجیکستان
زبان فارسی طی سده‌های طولانی تنها زبان ادبی و فرهنگی آسیای میانه بوده است. با تسخیر برخی مناطق  آسیای میانه بدست روس‌ها زبان فارسی در "ورا رود" (ماوراء‌النهر) بسیار محدود شد و از سال ۱۹۲۴ تنها در جمهوری تاجیکستان و با نامگذاری تازهٔ «زبان تاجیکی» به حیات ادبی خود ادامه داد. فارسی (حالا با نام تاجیکی) در تاجیکستان زبان رسمی ماند... فهرست فارسی سرایان ‌تاجیکستان این چنین است:
اسکندر ختلانی - اسیری خجندی - بازار صابر - باقی رحیم زاده - خیرالدین خیراندیش - دولت رحمانیان -رحمت نذری - رستم وهاب نیا - زلفیه عطایی - سلیم شاه حلیم شاه - صدرالدین عینی - عبدالله رهنما - عبدالله قادری - عسکر حکیم - عطا میر خواجه - فرزانه خجندی - کمال نصرالله - گلرخسار صفی‌ آوا - لایق شیرعلی - مؤمن قناعت - محمد علی جنیدی (سیاووش) - محمد علی عجمی - نظام قاسم
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
 
و البته ابوالقاسم لاهوتی که قبلا از او و گلرخسار صفی آوا در بخش هفتم یاد شد:
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/10/blog-post_18.html
 
آشنایی با برخی از چهره های مشهور فارسی‌سرایان تاجیکستان

١ - اسکندر ختلانی (اسکندر عیدی زاده) : در ۲۰ مهر ۱۳۳۳، در کولاب تاجیکستان متولد شد. پس از انجام تحصیل در مسکو،



 اسکندر مدتی در هفته نامۀ «ادبیات و صنعت» در شهر دوشنبه کار کرد. آن زمان شوروی با افغانستان می جنگید و او را به کابل فرستادند، زیرا به گفتۀ دوستانش، اسکندر نه تنها دانندۀ زبان فارسی، بلکه یکی از بهترین مترجمان زبان روسی در شوروی بود... همزان با مترجمی، اسکندر عیدی زاده استاد دانشگاه علوم اجتماعی کابل نیز بود... اسکندر پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان در ۱۵ فوریه ۱۹۸۹، به مسکو برگشت و فعالیت خود را در زمینۀ خبرنگاری بین المللی ادامه داد و در اوایل دهۀ ۱۹۹۰ میلادی، خبرنگار بحش فارسی رادیوی بی بی سی شد... وی در روند مبارزۀ روشنفکران برای مقام دولتی زبان فارسی تاجیکی، از پیشگامان این جنبش بود. پس از بازگشت به مسکو در آغاز دهۀ ۱۹۹۰، اسکندر نخستین نشرِیۀ آزاد تاجیکی را تأسیس کرد که به نام «مژده» و به خط فارسی منتشر می شد. اسکندر از آن افتخار داشت که با این روزنامه توانسته است پلی میان پارسی زبانان جهان استوار کند... اسکندر عیدی زاده ختلانی در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۰ (۳۱ شهریور ۱۳۷۹) در منزلش در مسکو با تبر کشته‌شد. علت قتل او را پوشش خبری دومین جنگ روسیه در چچن بیان کرده اند که آن زمان موضوعی حساس برای روسیه بود. قاتلان وی تا کنون شناسایی و دستگیر نشده اند.
سروده های اسکندر ختلانی در چهار مجموعه منتشر شده که «پرواز» (۱۹۸۱)، «شکوفه» (۱۹۸۶)، «صدای پای واژه ها» (۱۹۸۸) و «گشایش» (۲۰۰۰) نام دارد. پس از مرگ اسکندر ختلانی، برادرش علیشیر عیدی زاده مجموعۀ جدیدی را تهیه کرد که همه سروده های وی را از زمان دانش آموزی تا دم مرگ در بر می گیرد.
 
نمونه هایی از سروده های اسکندر ختلانی

غرور نیاکان
در خون من غرور نیاکان نهفته است/ خشم و ستیز رستم دستان نهفته است
در تنگنای سینهٔ حسرت کشیده ام/ گهوارهٔ بصیرت مردان نهفته است
خاک مرا جزیرهٔ خشکی گمان مبر/ دریای بی کران و خروشان نهفته است
خالی دل مرا تو ز تاب و توان مدان/ شیر ژیان میان نیستان نهفته است
پنداشتی که ریشهٔ پیوند من گسست/ در سینه ام هزار خراسان نهفته است
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%B1_%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C
هوای راه دگر
آیا به سرنوشتِ کی می‌خندی؟!
با من بیا که عزم سفر دارم
شوری به سینه، زمزمه‌ای بر لب
در سر هوای راه دگر دارم...
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/281212
 
٢ - فرزانه خجندی (زادهٔ ۱۳۴۲ خورشیدی در خجند) : شاعره ی فارسی‌ زبان تاجیک، ساکن شهر باستانی خجند، از پیشگامان شعر و سروده های امروز فارسی در تاجیکستان است.


نمونه ای از سروده های فرزانه خجندی

 گل سپاس
دوست: با دسته ی مژگان، ابرها را بیا به پشت افق‌ها رانیم
در تبسم‌کدهٔ نرگس و نیلوفر صبح، گیمن خورشید را بیا خوانیم
این سحر، جویبار نوخط می برآرد سواد روشن
اولین بار در برابر ناز عفیف یک گل پیچک، به لرزه می‌آید
در سینهٔ کسی دل تهمتن، مینهٔ شیرین کامی
در سرشاخهٔ آلوبالو، قصیدهٔ نشاط می‌گوید
در سر گور نوی می‌روید، علف نورس سلام و علیک
علف خیر و خوش نمی‌روید
من به تالار سایه و روشن خواهم رفت که در آن‌جا نیم مردم شاید
زندگانِی قیمتی خود را بهر بد دیدن من می‌بخشند
نیم دیگر شاید به نغز دیدن من
من به هر یک گل سپاس هدیه خواهم کرد
گل سپاس به آنی که دوست می‌دارد
برای چشم حبیب‌اش که چشم‌های مرا درود روشن گفت
برای پیک نجیبش که به دی‌ماه بی‌نجابت من
سلام گرم گل بهمن گفت...
گل سپاس هدیه خواهم کرد به تمام سپاس مندان و ناسپاسان
به شناس و ناشناسان
به همانی، که چشم‌های مرا شیوهٔ دگر دیدن آموخت
با نگاهم چقدر تجربهٔ زیبا کرد
به دل تو، که با دل من بعد از این، رابطهٔ مستقیم پیدا کرد
گل سپاس هدیه خواهم کرد
به کسی که تمام نیکی عالم، صفات اصلی اوست
به تو، آری به تو تنها، به تو ای دوست
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AE%D8%AC%D9%86%D8%AF%DB%8C
 
٣ - رستم وهاب‌نیا : سراینده و محقق تاجیک. دارای درجه علمی دکترای ادبیات در رشته نظریه ادبی و متن شناسی. عضو انجمن نویسندگان تاجیکستان. دارای دو مجموعه ی سروده ها و یک مجموعه ی مقالات و تحقیقات ادبی می ‌باشد. در حال حاضر استاد دانشگاه ملی تاجیکستان و مدیر بخش نظم و نقد ادبی مجله ی ملی ادبی «صدای شرق» است.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85_%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8_%D9%86%DB%8C%D8%A7


وهاب‌نیا زبان فارسی را ناب، پاک و قوی می داند و عنوان می کند: حتی در سروده های امیر خسرو دهلوی و اقبال لاهوری می‌بینیم که خیلی از کلمات و اصطلاحات امروز در زبان زنده ی محلات ما به کار می‌رود اما از کتاب‌ها دور افتاده‌اند. زبان فارسی، در اوج شکوفایی، اسلام را پذیرفت و تا شبهه قاره ی هند و قفقاز نیز ادامه داشت و دارد. این سراینده ی تاجیکی با برشمردن مختصات ادبیات عنوان می کند: امروز بسیار مایل‌اند زبان فارسی را مختص زبان شعر و ادبیات معرفی کنند اما این تفکر منطقی نیست چرا که تا زبان در همه ی زندگی یک قوم به اوج نرسد نمی‌تواند بستر ادبیات باشد. وهاب‌نیا، زبان فارسی را کمتر از روسی و انگلیسی نمی داند و آن را لیاقت زبان علمی خواند که باید در جهان معاصر گسترش یابد و این امکان امروز وجود دارد که زبان فارسی به عنوان زبان جهانی و پویا تقویت شود
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/235170/%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%AF

نمونه ای از سروده های رستم وهاب‌نیا
 
ای بلبل
چه می خوانی تو ای بلبل، همه تکرار می خوانی
همان یک داستان را، هر سحر صد بار می خوانی
اگر من یک سخن تکرار گویم، خرده می گیرند
کسی با تو نمی گوید، که از پیرار می خوانی
http://irafta.com/showfile.aspx?id=32
 
٤ - بزر صابر : فرزند صفر در روستای صوفیان، در ١٩٣٨ متولد شد. او خیلی زود پدر را از دست داد و در یتیم خانه ی شهر حصار مكتب را تمام کرد. در ۱۹۵۶، نخستین سروده ی او با نام " اسب " به چاپ رسید. در ۱۹۶۲ ، دانشگاه دولتی تاجیکستان را در رشته زبان و ادبیات فارسی تاجیکی به پایان برد. از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹، روزنامه های معارف و مدنیت و نیز بخش شعر ماهنامه صدای شرق را مدیریت و سرپرستی کرد و هم چنین مشاور شاعران اتحادیه ی نویسندگان تاجیک بود. در ۱۹۸۹ ، جایزه ادبی رودکی را دریافت کرد و نیز در همین سال ، سازمان مردمی رستاخیز را تشكيل داد. از ۲۶ مارس ۱۹۹۳، به اتهام " ایراني گرایی " محاکمه و زندانی شد. در ۱۹۹۴ ، پس از ۹ ماه و یک روز، در ۲۹ دسامبر، با حمایت روشن فکران بین المللی از زندان آزاد گردید و دوشنبه را به قصد مسکو ترک کرد. در ۱۹۹۵، از روسیه به امریکا رفت. در مارس ٢٠٠٧ ، دچار سکته قلبی گردید، اما جان سالم به در برد و هم اکنون در شهر سیاتل  امریکا زندگی می کند.



نمونه هایی از سروده های  صابر

وطن بازی
در زمان ما، سخن بازی، هنر نیست
ای وطن بازان، وطن بازی، هنر نیست!
شعر من
زمین_ شعر_ من، گور_ سخن نیست
دوام_ کوه و صحرای_ دیار است
زبان_ مادری_ زنده ی من
زبان_ برق و باران_ بهار است
لبم، را چشمه ها بگشاده بر شعر
دلم، را گریه های آبشاران
خطی نه، جو به جو تا دفتر من
رسیده آب_ دریای_ زر افشان...
http://8am.af/oldsite.php?option=com_content&view=article&id=8635:1388..

بزر صابر
http://www.youtube.com/watch?v=GXWLa-gEyfU

۵ - زلفیه عطایی : شاعره ی فارسی‌ زبان تاجیکستان روز دوشنبه ٢٤ تیر ١٣٣٣ در روستای قلعه‌عظیم ناحیهٔ غانچی سرزمین سغد باستانی به دنیا آمد. او دانش‌آموخته ی دانشگاه ماکسیم گورگی مسکو است. وی بیشتر در قالب غزل و قالب‌های کلاسیک شعر می‌گوید و در آن‌ها به مشکلات زنان در جامعهٔ تاجیکستان می‌پردازد. او مدت‌ها روزنامه نگار بوده است و هم اکنون سردبیر گاهنامهٔ «فیروزه» برای زنان است. زلفیه عطایی یک کتاب داستان نیز  به نام «غم را نمی‌فروشم» دارد که در گاهنامهٔ «صدای شرق» به چاپ رسیده است. سروده مجموعه‌های چاپ شده‌اش عبارت‌اند از: جهاز - دیدار- میوهٔ صبر- زاچهٔ خوشروی من - دختر دریا - عشق یک زن - ستارهٔ وحشی - ستارهٔ مشتری - زن اگر عاشق شود
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%84%D9%81%DB%8C%D9%87_%D8%B9%D8%B7%D8%A7%DB%8C%DB%8C



نمونه ای از سروده های زلفیه عطایی

عشق زن ، عشق مرد
مرد اگر عاشق شود، دنیا گلستان می شود
زن اگر عاشق شود، آخر پشیمان می شود
مرد اگر عاشق شود، از عشق گیرد آبرو
زن اگر عاشق شود، در عیب می افتد فرو
مرد اگر عاشق شود، در نغمه می آید هزار
زن اگر عاشق شود، برفاب ریزد در بهار
مرد اگر عاشق شود، زرتاج ماند بر سرش
زن اگر عاشق شود، از شرم سوزد پیکرش
مرد اگر عاشق شود، دنیا همی گردد بهشت
زن اگر عاشق شود، تابد چو دیو بد سرشت!
http://farhangenaghz.persianblog.ir/post/258

***

هدیه ی آثار و دست نوشته‌های دانشمند تاجیک به ایران
http://www.youtube.com/watch?v=W4IkCIUkPEU
 
مصاحبه با یک تاجیک در جریان بازی دوستانه ایران و تاجیکستان : تاجیکستان به آغوش ایران بازگردد
http://www.youtube.com/watch?v=kAaAEESOubQ
 
با درودفراوان به همه ی تاجیک ها و با آرزوی گسترش هر چه بیشتر روابط هنری و فرهنگی بین تاجیکستان و ایران

دکتر منوچهر سعادت نوری

گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/10/blog-post_28.html