۱۳۹۳ شهریور ۱۴, جمعه

برداشت هایی پیرامون شناخت سیاست

 
سیاست در فرهنگ واژه ها
١ - سیاست: این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: اِکایان٬ نایا٬ کایوتیل - پاس داشتن ملک (غیاث اللغات) (آنندراج) - نگاه داشتن (دهار) - حفاظت٬ نگاهداری٬ حراست٬ حکم راندن بر رعیت (غیاث اللغات) (آنندراج) - رعیت داری کردن (منتهی الارب) حکومت٬ ریاست٬ داوری (ناظم الاطباء) - از چنین سیاست باشد که جهانی را ضبط توان کرد (تاریخ بیهقی) - تدبیر و اصلاح امور٬ مراقبت و اداره مملکت، رعیت‌ داری٬ مردم‌ داری - قانون نشانه سیاست است و هیچ سیاستی بدون قانون اجرا نمی‌شود - زیرَکی: لغت نامه دهخدا
٢ - سیاست:  حکومت کردن - حکومت - داوری - تنبیه: فرهنگ فارسی معین
٣ - سیاست: اداره و مراقبت امور داخلی و خارجی کشور - درایت - باهوشی - خردمندی: فرهنگ لغت عمید
٤ - سیاست: تدبیر، خطمشی، دیپلماسی - تنبیه، جزا، سزا، شکنجه، عقوبت، مجازات - حقه بازی، دوز و کلک - حکومت، حکم، ریاست - حکومت کردن، حکم راندن، ریاست کردن: فرهنگ واژگان مترادف و متضاد
۵ - سیاست: به معنای دانشی است که از شهر (مدینه در عُرف فیلسوفان دوران اسلامی مانند فارابی) و مناسبات شهروندی (مدنی) بحث می‌کند. هم‌چنین سیاست به روندی گفته می‌شود که در آن شهروندان به اتخاذ یک تصمیم جمعی مبادرت می‌ورزند. به تعریف دیگر «سیاست فعالیتی اجتماعی است که با تضمین نظم در نبردهایی که از گوناگونی و ناهم‌گرایی ِ عقیده‌ها و منافع ناشی می‌شود، می‌خواهد به یاری ِ زور که اغلب بر حقوق متکی است امنیت بیرونی و تفاهم درونی ِ واحد سیاسی ویژه‌ای را تأمین کند. سیاست در معنای عام: هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهکرد هر امری از امور، (چه شخصی چه اجتماعی) است. و در معنای خاص: اموری است که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد. سیاست به معنای باستانی کلمه: دخالت در امر عمومی و به معنای جدید: شهر مدرن صنعتی است که کنشگرانش به سیستم سازمان دهنده آن مشروعیت می‌دهند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
٦ - سیاست: اداره امور داخلی و خارجی کشور - سیاست اصحاب: طریقه ی اداره کردن افراد و یاران و نزدیکان است - سیاست اقتصادی: طریقه ای که دولت یا حزبی در اداره امور اقتصاد کشور پیش می گیرد - سیاست جسمانی (جسمانیه): طریقه ی حفظ بدن و تقویت آن از بر هم خوردن تعادل بدن است - سیاست فاضله که آن را امامت نیز خوانند و غرض از آن تکمیل خلق بود و لازمه اش نیل به سعادت است (اخلاق ناصری): فرهنگ واژگان فارسی به فارسی
٧ - سیاست: حکم راندن و اداره کردن کارهای کشور - تنبیه، جزا، سزا، مردم‌ داری، جهان داری: واژه نامه ی نوین محمد قریب
 برخی از سیاست نامه ها
١ - سیاست نامه ی ارسطو: رسائلی که ارسطو در سیاست نوشته همه باقی نمانده است . تنها یکی را در دست داریم و آن نیز از نفایس کتب است. ما حصل تحقیقات آن کتاب از این قرار است: انسان مدنی الطبع است و افراد آن باید به اجتماع زیست کنند و بیکدیگر یاری کرده، کارهای زندگی را میان خود تقسیم کنند تا حوائج ایشان برآورده شود و حسن معاش و سعادت زندگی که اصل مقصود و غایت مطلوب است، حاصل گردد. برخلاف افلاطون که افراد و خانواده را در جماعت مستهلک می سازد و سعادت جماعت را منظور قرار می دهد، ارسطو افراد را اصل میداند. چه هیئت اجتماعیه که وجود مستقل از افراد ندارد بدون سعادت اشخاص چگونه سعید تواند بود و همچنین بر خلاف افلاطون، مالکیت شخصی را واجب و هیئت خانواده را بنیان زندگانی اجتماعی و بهترین اقسام اداره ٔ آن می شمارد که پدر در رأس جمعیت واقع و خانواده را در خیر و صلاح همه راه می برد. عدالت را رعایت می کند و از عدالت بهتر مهربانی و شفقت می ورزد... شکل حکومت در هیئت های اجتماعیه به اختلاف مقتضیات محلی از احوال مردم و اوضاع جغرافیائی و غیرها مختلف می شود. اساساً چون دولت مجموعه ایست از اشخاص آزاد و متساوی ، باید حکومت متعلق بعموم باشد (جمهوری و دموکراسی). همه در اتخاذ تصمیمات شرکت کنند و آزادی و امور را به اکثریت آراء فیصل کنند و آزادی و مساوات و عدالت را بین اعضاء هیئت اجتماعیه نگاه دارند و این کیفیت وقتی دست می دهد که میان مردم از حیث تمول و تعقل فرق بسیار نباشد یا اگر باشد میان جماعت شریف و گروه حقیر یک طبقه ٔ متوسط هم باشد که بین آنها اعتدال را نگاه دارد تا اشراف چندان خودسر و زبردست نشوند و مردمان حقیر پر زیردست نمانند. ولیکن بسا هست که جماعتی از مردم از جهت هوشیاری و چالاکی و پیش آمدهای روزگار مقتدر و متنفذ شده و حیثیات توانگری و نسب و شرافت بخود می دهند و قدرت و حکومت را در دست می گیرند و این شکل (حکومت اعیانی و اشرافی) است و نیز اتفاق می افتد که یک فرد از مردم سمت برتری و قدرت پیدا کرده بر جماعت پادشاه می شود و (سلطنت موروثی) تأسیس می کند. در هر یک از این سه قسم حکومت اگردر خیر و صلاح جماعت واقع شود و کارها بدست کاردان و قدرت محدود و مسئولیت در کار و قانون حکمفرما باشد، صحیح است اما اگر نفع شخصی و هوای نفس مدار امر شود، غلط خواهد بود و در دو قسم اخیر ظلم و استبداد و در قسم اول عوام فریبی شیوع می یابد و هرج و مرج برپا می شود و امور مختل می گردد. ارسطو معتقد است که انقلابات در ممالک وقتی روی می دهد که مردم در حقوق یکسان نباشند و در تقسیم اموال و مناصب شئونات و اجر و مزد میان آن ها رعایت تناسب و استحقاق نشود و از این جهت ناراضی گردند. پس برای امور مذکور حدود و نظاماتی قائل است که باید بموجب قانون برقرار شود. اما اصلاح حقیقی مفاسد و معایب هیئت اجتماعیه را بتربیت می داند و معتقد است که نباید امر تربیت را بمردم وا گذاشت و دولت باید آنرا بدست بگیرد و برطبق صلاح هیئت اجتماعیه جریان دهد و اساس تربیت باید بر محافظه ٔ حد اعتدال بین قوای آن باشد. ورزش کاری و ریاضت برای صحت بدن و تعلیم موسیقی و امثال آن برای نرم کردن احوال اخلاقی لازم است اما نه به اندازه ٔ افراط یعنی نه چندان که همه بخواهند پهلوان شوند یا اهل حال باشند. لیکن متفکرین هر چه بیشتر باشند بهتر است. حاصل اینکه تن را برای جان پرورش دهند و نفسانیات را تابع اراده ٔ عقلیه سازند تا نفس مستعد و قابل تفکر و تعقل شود که آن حسن معاش حقیقی و غایت مطلوب زندگانی انسانی است: لغت نامه دهخدا
٢ - سیاست نامه ی خواجه نظام ‌الملک طوسی یا سیرالملوک: کتابی است به زبان فارسی در آیین فرمان روایی و کشور داری و اخلاق و سیاست پادشاهان پیشین، نوشتهٔ خواجه نظام ‌الملک طوسی. این کتاب از آثار مهم نثر فارسی در قرن پنجم هجری است. سبک نگارش کتاب ساده و روشن و خالی از تصنع است و از شاهکارهای زبان فارسی به شمار می‌آید. نظام ‌الملک نگارش کتاب را به فرمان ملکشاه سلجوقی آغاز کرد و در دورهٔ سلطنت محمد بن ملکشاه (۴۹۲-۵۱۱) به پایان رسانید. قطعه‌های گوناگون کتاب که از منابع مختلف گردآوری شده، شامل اندرزهای نویسنده، منقولات از قرآن و احادیث و گفته‌های مشاهیر، حکایت‌ هایی در بارهٔ شاهان و وزیران و امیران است و برخی حکایت‌های بلند آن دارای مکررات و حشو و زوائد است: تارنمای ویکی پدیا
٣ - سیاست نامه ی علیزاده طوسی: "اگر ما مردمِ مبتلا به بیماریِ «خاورمیانگی»، از آغاز دورۀ «روشنگری»، یا به قول بعضی از عربها «حَرَکُةُ التّنویر الفلسَفیَة»، در اواخر قرن هفدهم میلادی در «اروپامیانه»، که موجبِ سنّت زدایی و خردگرایی اهل فرنگ و ظهور حکمت «اروپا میانگی» شد، فرق «فلسفۀ سیاست» با «بازار سیاست» را فهمیده بودیم، همۀ پیشرفتهایی را که «غرب» کرده است، کرده بودیم، به اضافۀ داشتنِ مالکیتِ بِلامُعارضِ ثَروتِ خاک آوردۀ «نفت»، منهای دنیاپرستیِ صوفی مآبانۀ «این نیز بگذردی»، و آنوقت از «شرقی» بودنِ خودمان احساس سرافکندگی نمی کردیم! در این صد، صد و پنجاه سالی که ما پس پسکی در راه «روشنگری» و «خرد گرایی» پیش رفته ایم، متأسّفانه هر نسلی از ما همیشه منتظر ظهور یک قهرمان ملّی برای برانداختن دیکتاتور زمان خودش بوده است، غافل از اینکه «دیکتاتور» با «دیکتاتوری» فرق می کند. در جامعه های دیکتاتور پرور، «دیکتاتور براندازی» «دیکتاتوری» را بر نمی اندازد. ای بسا که قهرمان ملّی و سراسریِ دیکتاتور برانداز، خودش می شود دیکتاتور بعدی، با این تفاوت که صد رحمت به دیکتاتور قبلی!
برداشت مردم از این معنی فرعی «فلسفه» هدف، مقصود، منطق، منظور، خاصیت، ماهیت، دلیل، پایه، اساس و امثال اینهاست. «سیاست» هم معنی مهمّش، لابُد، ادارۀ آگاهانۀ امور جامعه به وسیلۀ نمایندگان مردم است، با حفظ آزادیهای فردی و اجتماعی، و پرورش و گسترش فکر و فرهنگ، و فراهم داشتنِ امکانات زندگی آبرومندانه برای همۀ مردم. امیدوارم بتوانیم «دیکتاتور» فردیِ درونِ خودمان را «دموکرات» کنیم، و با اتّکاء به «فلسفۀ سیاست» از «بازار سیاست» دور بمانیم، انشاءالله": تارنمای بی بی سی فارسی
سیاست در طنز
"یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه: پدرجان لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی؟ پدرش فکری می کنه و می گه: بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی. من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم. مامانت دولت هست، چون کارهای خونه رو اون اداره می کنه. کلفت مون ملت مستضعف و پابرهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه و هیچی نداره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی. داداش کوچیکت هم که دو سالش هست، نسل آینده است. امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردا بتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.
پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادرکوچکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی کثافت خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرورفته و هرکاری می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. می ره توی اتاق کلفت شون که اون رو بیدار کنه، می بینه باباش توی تخت کلفت شون خوابیده و داره... می ره و سرجاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.
فردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی سیاست چیست؟ پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چی هست. سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت مستضعف و پابرهنه رو می ده، در حالی که دولت به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمی تونه دولت رو بیدار کنه، در حالی که نسل آینده داره توی کثافت خودش دست و پا می زنه..."
تفسیر هایی پیرامون هنر سیاست
١ - "بر این باورم که اگر سیاست مداران بیشتری به هنر سروده و ترانه آشنا بودند و یا تعداد زیادتری از سرایندگان و شاعران از امر سیاست نیز آگاهی داشتند دنیای ما جای بهتری برای زیست بود": جان کندی رئیس جمهور پیشین آمریکا -  ترجمه از منابع گوناگون
٢ - "کسانی که وارد عرصه سیاست می شوند باید مثل شطرنج بازِ ماهر، حرکات و تغییرات بعدی عرصه را نیز محاسبه و پیش بینی کنند" : سید علی خامنه‌ای
٣ - "...اینکه چگونه برخی از سیاستمداران وارد جریانات سیاسی می شوند جای تامل بسیاری دارد. متاسفانه در تمام اعصار عده ای فرهنگ سیاست را با خیانت و دسیسه آلوده کرده اند... آیا سیاستمداران امروز ما به یکدیگر اعتماد دارند و با یکدیگر همدل هستند. امروز کشور ما به شیر نیمه جانی تبدیل شده که کشورهای دیگر برای اثبات شجاعتشان به آن لطمه می زنند و برای ضربه زدن به ما سبقت می گیرند. سئوالی که مطرح می شود اینست که آیا اینهمه هجمه ای که بر ضد ما صورت می گیرد تنها به دلیل برحق بودن ماست؟ یا گاها اشتباهاتی باعث شوریدن افکار جهانی برضد ما می شود. چه چیز موجب گستاخی برخی همسایگان یا قدرت های فرامنطقه ای شده است. شما فکر میکنید که این جو تا به کی بر سر مملکت ما سایه خواهد انداخت و ما تا کی باید به مسئولینی اعتماد کنیم که با سخنان و رویه های نسنجیده کشور را در معرض تهدید و خطر قرار داده اند. همانطور که همه میدانیم هر چیز بهایی دارد پس ما بهای چه چیزی را می پردازیم، چه عقل سلیمی باور می کند که این همه هزینه فقط برای حق ایران در داشتن انرژی هسته ای است... چرا در این چند سال به دستهایی که به بیت المال تجاوز کرد فرصت سوء استفاده داده شد. جدا کم کم از اینکه به کسانی بعنوان سیاستمدار اعتماد کردم احساس خسارت می کنم ...": استوديو خبر
سیاست در زنجیری از سروده ها
بچشم سیاست در او بنگریست/ که سودای این بر من از شهر چیست: سعدی
 ور ز عشق تو بگویم نکته ای/ از سیاست بر سر دارم کنند: عطار
 بگفتن با پرستاران چه کوشی/ سیاست باید اینجا یا خموشی: نظامی
 من خضر دانشم تو سکندر سیاستی/ هرچند خضر پیش سکندر نکوتر است: خاقانی
 زنگ همه مشرق به سیاست بزدودی/ زنگ همه مغرب به سیاست بزدایی: منوچهری
 چون نباشد سیاست اندر شهر/ ندرخشد سنان و خنجر قهر: اوحدی
 سخاوت تو ندارد در این جهان دریا/ سیاست تو ندارد بر آسمان بهرام: عنصری
 گفتمش چيست جدال وطن و دين؟ گفتا/ بر يكى خوان، پىِ نان همهمه و غوغايى
گفتمش مرد سیاست كه  بود؟ گفت كسى
كز پى رنج و تعب طرح كند دعوايى ...: ملک الشعرای بهار
 این مذاهب ، این سیاست ، وین رسوم/ او نداند هیچ وضع گفت و گو... :  نیما یوشیج
من قطاری دیدم/ فقه می بردو چه سنگین می رفت
من قطاری دیدم که سیاست می برد و چه خالی می رفت...
کار ما شاید این است که میان گل نیلوفر و قرن
پی_ آواز_ حقیقت بدویم: سهراب سپهری
 سیاست دلمرده/ آرمانهای قلم خورده/ ارواح قسم خورده
مورخین پژمرده/ ملت کلک خورده
از صندوق صدقه/ به صندوق رأی
رأ ی برای فرو رفتن به خواب/ خوش خواب، خوش بخواب
سراسیمه برو به پای انتخواب
رای بده بعدا بخواب/ کجاست انتهای خواب
آی آی رای بقاپ از آدم خواب... : افسانه خاکپور
 باز گفته ها یا نقل قول هایی در زمینه ی سیاست
بنظر می اید سال های متمادی است که در کار سیاسی ، به جای آنکه به درست (راست) و یا غلط (اشتباه) بودن یک مسئله بپردازیم ، بیشتر به اختلاف نظر جناح های راست و چپ توجه کرده ایم : ریچارد آرمور
در سیاست باید اغلب از دشمنان آموخت : ولادیمیر لنین
صداقت بهترین سیاست است : سروانتس
سیاست پدر و مادر ندارد: ضرب المثل فارسی
دین ما ، سیاست ماست : حسن مدرس
سیاست پره های تیز دارد : ضرب المثل فارسی
در دوران ما، سیاست جای فلسفه و حکمت را گرفته است : مارتین گراس
در سیاست ، دشمنان آزاری نمی رسانند، اما دوستان ممکن است انسان را از کوره به درکنند : ا. ریچاردز
آنان که دلبسته ی صلح و آشتی هستند و یا در راه پیروزی خرد و عدالت بر جهل و بیدادی تلاش می کنند بهتر است واقف و آگاه باشند که در"سیاست"، منطق و صداقت نقش بسیار نا چیزی ایفا می کند: آلبرت انیشتین
سیاستمدار معمولا خود را غلام و نوکر مردم جا می زند تا سرور و ارباب همه شود : شارل دوگل
کند ذهن ها بر آنان که زیرک و سیاستمدار هستند حکومت می کنند: افلاطون
سیاستمداران در همه جای دنیا یکسانند، از وعد و نوید های پوچ دم می زنند، قول می دهند پلی را خواهند ساخت آن هم در جایی که از رودخانه حتی خبر و اثری نیست : نیکیتا خروشچف
سیاست یعنی هنر دست و پنجه نرم کردن با مشکلات ، یعنی روشن ساختن اینکه اصولا مشکلی وجود دارد یا خیر، غلط تشخیص دادن آن مشکل و بالاخره تجویز دارو و درمان نادرست : ارنست بن
سیاست مانند جنگ کاری است نسبتا پرهیجان و کاملا خطرناک ، با این تفاوت که در جنگ ، مرگ و شیون فقط یکبار است اما در سیاست هزاران بار : وینستون چرچیل
سیاست و سیاست ورزی به مصداق جنگی است بدون خونریزی ، اما جنگ نوعی سیاست گذاری است با خونریزی : مائوتسه تونگ
سیاست ، هنری است که بوسیله ی آن می توان کاری کرد که مردم از دل مشغولی به مسائل اساسی خود فاصله بگیرند : پل والری: ترجمه از منابع گوناگون
یادداشت پایانی
 ماندگار و جاودانه باد سخنان تاریخی و بسیار ارزنده ی جان کندی رئیس جمهور پیشین آمریکا که گفت: "بر این باورم که اگر سیاست مداران بیشتری به هنر سروده و ترانه آشنا بودند و یا تعداد زیادتری از سرایندگان و شاعران از امر سیاست نیز آگاهی داشتند دنیای ما جای بهتری برای زیست بود".
تهیه و ترجمه و تدوین: دکتر منوچهر سعادت نوری
An Exploration on Politics
 Abstract
: Politics are the activities of the government, politicians, or political parties, or the study of these activities...In this article, Some Books and Articles about Politics, Some Political Satires, Some Comments on Politics & Politicians, Some Poems about Politics  and Some Quotations on Politics are briefly explained and studied. And as the late John Fitzgerald Kennedy said, "If more politicians knew poetry, and more poets knew politics, I am convinced the world would be a little better place to live". May his words never be forgotten
Manouchehr Saadat Noury, PhD
 http://iranian.com/posts/an-exploration-on-politics-38195