۱۳۹۶ اسفند ۲۲, سه‌شنبه

افسانه ی عنقا (قُقنوس): مرغی که از خاکسترش پرنده ای به پرواز در می آید


★ عنقا مرغی را گویند افسانه ای که هر زمان قصد یار کند تخمی نوین گذاشته و آنچنان بروی آن بال بال می زند تا خود در اثر حرارت و شوق وصال آتش گرفته می سوزد واز خاکستر وجودش، فرزندش بارور شده و تولد می یابد. گویند در تمام هستی تنها یک مرغ عنقا وجود دارد و این مرغ بر قله ی قاف که بلند ترین قله ی وجودست، آشیان دارد.
★ عنقا را به اشتباه با سیمرغ یکی می دانند. هر چند داستان سیمرغ و عنقا در نهایت در یک سو است و هر دو داستان تعالیمی عرفانی در بر دارند اما واژگانی مجزا می باشند. عنقا مرغی اسطوره ای است که در عربی عنقا و در پارسی قُقنوس گویند.
★ قُقنوس (به انگلیسی: فونیکس) پرندهٔ مقدّس افسانه‌ای است که در اساطیر ایران، یونان، مصر و چین از آن نام برده شده است. ققنوس در اغلب فرهنگ‌ها نماد جاودانگی و عمر دگربار تلقی شده‌ است. امّا برخی فرهنگ‌ها ویژگی‌های دیگر هم به او نسبت داده‌اند. از جمله در مورد او گفته شده: اشک ققنوس زخم را درمان می‌کند ققنوس صدای دل نشینی دارد و موسیقی از آوای او پدید آمده‌است. گرچه ققنوس در اساطیر ملل آسیایی همچون چین و ایران جایگاه ویژه‌ای دارد، امّا برخی معتقدند که اسطورهٔ ققنوس از مصر باستان برخاسته، به یونان و روم رفته، و هم سو با باورهای مسیحیت شاخ و برگ بیشتری یافته‌است. در اساطیر ایران، قُقنوس یا قُقنُس، معرب کلمهٔ یونانی کوکنوس و همتای کلمهٔ هند و اروپایی فونیکس است و چنین می‌نماید که شکل آن ترتیب و برآیندی از قرقاول، مرغ چینی و آمیزهٔ آن با دیگر مرغان اسطوره ایست. این مرغ در روایت‌های ایرانی نیز همچون روایت‌های هندواروپائی، مرغی نادر و تنهاست که او را جفتی نیست و در نتیجه از او زایشی نیز پدید نخواهد آمد. ققنوس هزار سال زندگی می‌کند و چون عمرش به پایان می‌رسد، توده ‌ای بزرگ از هیزم فراهم می‌آورد و با نشستن بر آن توده چندان آواز می‌خواند که از آواز خود به وجد می‌آید و با برهم زدن بال و به یاری منقار، آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش از وی تخم مرغی پدیدار و بدینسان ققنوسی دیگر زاده می‌شود. در این روایت ققنوس همتای قو در ادبیات اروپایی است که با آوازخوانی، زیست و زندگی خود را به پایان می‌برد. اساساً در ادبیات ایران نیز همچون ادبیات هندواروپایی، سوختن در رنج خویش و از خاکستر خود برآمدن و تولدی دیگر، راه به اسطورهٔ ققنوس دارد.
★ بر اساس نوشتاری از شکوه بانو میرزادگی: "هر سال نوروز که می آید دريچه هایي روشن به سوی تاريخ هزاران ساله ی ما ایرانیان می گشاید، و به ما نشان می دهد آن انسانی ارزش بودن دارد که هیچ گاه امید را از دست نمی دهد، شادی را به اندوه نمی فروشد، و نیک را فدای بد نمی کند. او به ما نشان می دهد چگونه بارها و بارها سرزمین مان در آتش بیدادگری و تهاجم بیرونی و درونی سوخته، اما انسان هایی باورمند به این ارزش ها بوده اند که چونان ققنوسی از خاکستر خویش برخاسته و دوباره پروازی با شکوه را آغاز کرده است.  و این همان چیزی ست که نه تنها ایران و ایرانی را تا کنون زنده نگاهداشته، بلکه نوروز را نیز جهانی کرده است".
عنقا و ققنوس در زنجیری از سروده ها:
 نگاه کنید به
تارنمای گلچینی از سروده ها
http://saadatnoury.blogspot.ca/2018/03/blog-post_13.html
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
عنقا: تارنمای پارسی ویکی / ققنوس: تارنمای ویکی پدیا/ زیبای هزاران ساله ما امسال شاد تر می آید (از شکوه بانو میرزادگی): تارنمای ایرانیان ایرون/ عنقا و ققنوس در زنجیری از سروده ها: تارنمای گنجور و تارنمای گلچینی از سروده ها
*
همچنین نگاه کنید به
مجموعه ی نامدارترین افسانه ها در تاریخ ایران
آناهیتا: ایزدبانوی نامدارآریایی ها همراه با نمادهایی چون  آب و باران و باروری و شفا و خرد ★ هوشنگ: پیامبر و پادشاه دانا و عادل و افسانه اي ايران باستان ★ "استر": ملکه ی افسانه ای ایران"شهربانو": همسر افسانه ای امام سوم شیعیان
★ " سیمرغ ": مشهورترین پرنده ی افسانه ای ایران★ مرغ طوفان : در زنجیری از سروده ها ★ چمروش: پرنده ی افسانه ای ایران
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/03/blog-post_13.html
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها